زنی با صورت کبود نزد دکتررفت.دکتر پرسید: چی شده؟ زن گفت: دکتر،هروقت شوهرم مست میاد خونه ، منو زیر مشت و لگد می گیره دکتر گفت:هر وقت شوهرت مست اومد خونه یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد ، زن با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت وگفت: دکتر، قرقره چای سبز فوق العاده بودهر بار شوهرم مست اومدخونه من شروع کردم به قرقره کردن چای سبز . اودیگه به من کاری نداشت.حتی اون کمتر مشروب می خوره
دکتر گفت:می بینی؟ اگه جلوی زبونت رو بگیری، خیلی چیزا حل می شن... !!!!
لطفا روی یکی از بنر های زیر برای حمایت از ما کلیک کنید
یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه میدادن، بعد شد نیم سکه، بعد ربع سکه، بعد این سکههای یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد ... عنقریب روزی فرا میرسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم "آفرین" :))))
لطفا روی یکی از بنر های زیر برای حمایت از ما کلیک کنید
شاهکاری از رانندگی اقایون اقایونی که این همه از پارک دوبل خانم ها ایراد می گیرن و مسخره میکنن اینو چطوری توجیه میکنن ؟؟ دخترا لایک و جیغ و کف و هورا به افتخار دست فرمون خودمون ♥
لطفا روی یکی از بنر های زیر برای حمایت از ما کلیک کنید
گفت: نه . گفت: دوستم داری ؟ گفت: نوچ! گفت: اگه بميرم برام گريه ميکني ؟ گفت: اصلا ! دختره چشماش پر از اشک شد ... ساکت شد و هيچي نگفت .. پسره بغلش کرد و صورتش رو گرفت طرف خودش دست لای موهاش کرد و پیشونیشو چسبوند به پیشونیشو گفت : تو خوشگل نيستي زيبا ترينی واسه من .. تو رو فقط دوست ندارم که دیوونه من عاشقتم ... اگه تو بميري برات گريه نميکنم که ، چون من هم میـــــــمیرم ....
لطفا روی یکی از بنر های زیر برای حمایت از ما کلیک کنید
دختر :شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه.. خوشحال شدم شنیدم.. پسر :مرسی..انشااله قسمت شما.. دختر:می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟ پسر:چی می خوای؟ دختر:اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو بذاری روش؟ پسر:چرا؟می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟ دختر:نه..آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..می خوام بفهمی چقدر عاشقت بودم ♥
لطفا روی یکی از بنر های زیر برای حمایت از ما کلیک کنید
مامان بزرگم رفت کلاس نهضت سواد آموزی ثبت نام کرد باسواد بشه.
یه چندمدت از رفتنش که گذشت خوندن ونوشتنش خوب شده بود. یه شب کتاب فارسی دبستان رو دادیم دستش. برا تمرین بلند میخوند:آن مرد آمد...آن مرد با اسب آمد..آن مرد..آن مرد.. بقیشو نتونست بخونه یدفه درحالیکه اشک تو چشماش حلقه زده بودگفت :آن مرد آمد ولی نامردی کرد منو تنها گذاشت ورفت.
افتخاریه که نصیب هرکس نمیشه ، برای وطن جونش رو بده . روحشون شاد. بغضم گرفت باخوندن این چند خط دست خودم نبود. --------------------- پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟ مادر گفت : باقالی پلو با ماهی با خنده رو به مادر کرد و گفت : ما امروز این ماهی ها را می خوریم
و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند
چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ... درون اروند رود گم شد...
و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد...
میخواستم بزرگ بشم درس بخونم مهندس بشم خاکمو آباد کنم زن بگیرم دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
خوب نشد
باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم
رفتم که
دروغ نباشه
احترام کم نشه
همدیگرو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد
با سلام خدمت شمادوستان عزیز
این وبلاگ فقط برای این ساخته شده که لبخندی که ما این روزها میون زندگیمون گمش کردیم رو رو لباتون بنشونه
لبخند شما ارزوی ماست
نظر بزارید واسمون ممنون
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
3دلم یکم شادی
میخواهد3 و آدرس
funny92.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.